LOVE STORY
عشق بیشتر از غریزه آب می خورد وهرچه از غریزه سر زند بی ارزش است، عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست،و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند. عشق طوفانی ومتلاطم است، عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی "فهمیدن و اندیشیدن "نیست، عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند، عشق یک فریب بزرگ و قوی است ، دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی،بی انتها و مطلق. عشق در دریا غرق شدن است، عشق بینایی را میگیرد، عشق خشن است و شدید و ناپایدار، عشق همواره با شک آلوده است، ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم، عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند، عشق تملک معشوق است، عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند، در عشق رقیب منفور است، دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
دوست داشتن پیوندی خودآگاه واز روی بصیرت روشن و زلال .
دوست داشتن از روح طلوع می کند وتا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد .
دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.
دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرودو فهمیدن و اندیشیدن را از زمین میکند
و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد.
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد.
دوست داشتن در دریا شنا کردن.
دوست داشتن بینایی میدهد.
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.
از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر.
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد.
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد ومیخواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد ،داشته باشند.
در دوست داشتن است که:“هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
که حسد شاخصه ی عشق است
عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور میگردد .
یک ابدیت بی مرز است ; که از جنس این عالم نیست.
قالب ساز وبلاگ پیچک دات نت |